به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه جوانان آستان قدس رضوی، رمضان ماه بهار قران و جوانی بهار عمر است. تلقی این دو اتفاق مبارکی است که در این روزهای پایانی رمضانی دختران جوان را گرد هم آورده است تا در مراسم اعکاف حضور داشته باشند. امروز در کنار قلبهای جوانی هستیم که بوی خدا میدهد. سری به مسجد گوهرشاد میزنیم و دقایقی را در کنار دختران معتکف موسسه جوانان آستان قدس رضوی هستیم.
- فراخوان و ثبت نام
در را باز میکنم و پرده سبز را کنار میزنم، همه در کنار هم نشسته اند، شاید بیرون از آنجا آنقدر نزدیک به هم نبوده باشند. دانههای تسبیحش روی هم میافتد و لبانش تکان می خورد. دیگری قرآن را در آغوشش گرفته است و چشمانش بسته است. سراغ وجیهه محمدی مدیر حوزه دختران در موسسه جوانان میروم و این طور شروع میکند: ما طی فراخوانی که به تمام مدارس سطح شهر داشتیم تعداد زیادی از دانش آموزان را ثبت نام کردیم و از این بین ۱۵۰ نفر گزینش شدند. این دانش آموزان از مقطع هفتم و هشتم هستند. در روز چهارشنبه برای افطار به موسسه جوانان آستان قدس رضوی دعوت شدند و افطار در خدمتشان بودیم و به سمت حرم مطهر راه افتادیم و بعد از انجام کارهای اداری دختران معتکف شدند.
محمدی اشاره به برگزاری برنامههای آموزشی دارد و میگوید: در این سه روز برنامههای متنوعی داشتیم از جمله: اجرای برنامه قصه گویی، ترتیل خوانی قرآن و برگزاری سخنرانی. از دیگر برنامههای موسسه جوانان آستان قدس رضوی برگزاری حلقههای معرفت به همراه مربیان و اشاره به نکات تربیتی و حضور مشاور و جلسات پرسش و پاسخ است. معرفی کتاب و نمایش فیلم و کلیپ با مضمون نقش زنان و دختران در دفاع مقدس و برگزاری حلقه هنری از دیگر برنامههای پیش بینی شده است.
برنامههای خوبی چیده شده است، این را محمدی میگوید و ادامه میدهد: سخنرانیها در این سه روز با مومضوع خلقت زن، انواع بلوغ برای کنترل هیجان و شاخص های یک دختر خوب است. در جلسات مشاوره هم موضوعات آزاد است و مربوط به سئوالهایی است که دختران دارند و یکی از کارهای خوبی که صورت گرفته است حلقه هنری است که آموزش تسبیح و دوخت جانماز داده می شود.
گاهی تغییر در مسیر یکنواخت زندگی حالت را خوب میکند، از تاثیر گذاری برنامهها میپرسم و میگوید: اولین گام، دور بودن بچهها از فضای مجازی است و آموزش در زمینههای مختلف و اینکه اتلاف وقت نداشته باشند. خداروشکر بچهها از شیوه برگزاری برنامهها راضی هستند و هدف ما همین بوده است.
محمدی پایان صحبتهاش اشاره به معرفی برنامههای موسسه جوانان برای دختران دارد و میگوید: روز سوم اعتکاف بعد از نماز ظهر معرفی برنامههای موسسه را داریم و اینکه پل ارتباطیشان با ما قطع نشود و بدانند برنامههای موسسه ادامه دارد.
- فرصتی برای استغفار
سه تایی کنار هم نشستهاند و سراغشان میروم خودش را فاطمه نهاوندی معرفی میکند. دومین بار است که در اعتکاف شرکت میکند و میگوید: من از طرف مدرسه به اردوگاه امام رضا (ع) رفتم و از آنجا شمارهام را گرفتند و به من پیامک شد و به اعتکاف دعوت شدم.
از برگزاری و تنوع برنامهها میگوید: تنوع برنامهها زیاد است، از جمله آموزش کارهای هنری، جلسات سخنرانی و..
اعتکاف را دوست دارد، چون در مسجد فضای معنوی بهتری دارد و میگوید: اینجا، راحت میتوانی با خدا ارتباط برقرار کنی و فرصتی است برای استغفار و دوباره شروع کردن.
وقتی میپرسم اعتکاف چه تصویری برای تو میسازد، میگوید: مثل ماهی هستم که از حوض وارد دریا میشود. اعتکاف برای او وسعت دارد و به رنگ سفید و آبی است.
- به آرزویش رسیده است
مائده نوروزیان ۱۴ ساله است و برای اولین بار است به اعتکاف میآید و از برنامهها راضی است و میگوید: بخش پرسش و پاسخ خیلی خوب بوده و به سئوالاتمان پاسخ داده شده است.
اعتکاف آرزویش بوده و میگوید: خیلی دوست داشتم تجربهاش کنم و به آرزویم رسیدم. می خواهم از گناهانم توبه کنم و خودم را به خدا نزدیک کنم. اعتکاف برای او یک حس خوب است و رنگش آبی است.
با هیجان خودش را معرفی می کند و از همان اولش میگوید: فهیمه سادات مهرداد هستم. سحر بود که دختر خالهام تماس گرفت و گفت اسمش را برای اعتکاف در موسسه نوشته است و شماره موسسه را داد و من هم بلافاصله پیامکی برای ثبت نام فرستادم.
چند روز بعد فهمیدم انتخاب نشدم و در لیست ذخیرهها هستم، خیلی ناراحت شدم. تا اینکه چند روز بعد پدرم گفت: برای اعتکاف انتخاب شدم انگار خدا دنیا را به من داده است.
او اشاره به برنامههای خوبی که گذاشته شده است میکند و میگوید: برنامهها هم متنوع هستند و هم آموزشی و من چیزهای زیادی یاد گرفتم.
در اعتکاف خودش را شناخته است و میگوید: اعتکاف مثل آب است و من ماهی هستم که در آن شنا میکنم.
مائده خاکپور از آن دخترهای آرامی است که در یک جمله میگوید: به خدا نزدیک شده ام. اعتکاف برایش رنگ سفید است.
- از نو
مشغول گلدوزی است و خودش را فاطمه محرابی معرفی میکند و میگوید: اعتکاف خیلی خوب است و من حتما دوباره هم شرکت خواهم کرد. وقتی رنگ اعتکاف را از او میپرسم، صدایی از بغل گوشم میآید و میگوید: به نظر من رنگین کمان است و بلند میشود و میرود و فاطمه محرابی بعد از لحظهای میگوید: با نرگس موافقم، رنگین کمان است و مشغول دوختن جانمازش میشود.
بلند میشوم و نگاه میکنم به زنجیره دلهای جوانی که در کنار هم به آسمان گرهخورده است و میخواهند دوباره از نو شروع کنند.
گزارشگر: ریحانه بناءزاده