۱۲۰؛ عددی که روی تابلوی ابتدای جاده برای رسیدن به روستای احمدفداله حک شده و بیانگر فاصله شهر دزفول تا این روستا است، اما این تنها یک عدد است و رسیدن به این روستا ماجراها ؛۱۲۰ کیلومتری که گذر از آن بیش از ۱۰ ساعت به طول خواهد انجامید.
از جاده اصلی سالند که میگذریم در ابتدای راه ماشین آلات راهسازی امیدوارمان میکند که صحبتهای اهالی از بازسازی مسیر صحت دارد و احتمالا زودتر و راحتتر از آنچه فکر میکردیم به مقصد میرسیم، اما این خوشحالی زیاد طول نمیکشد، چند کیلومتری که بر روی آسفالت نیمه کاره جاده پیش رفتیم، کمی آن طرف تر یعنی نزدیک کوهپایه سالند و در بدترین بخش راه، همان آسفالت تبدیل به جاده سنگلاخی میشود و خیلی زود، امیدمان ناامید می شود.
بعد از طی چند کیلومتر، ادامه راه تنها با ماشین های کمکدار امکان پذیر است. درههای عمیق، پرتگاه های ترسناک، پیچ های خطرناک و شیب های بسیار تند، دل هر رهگذری را خالی میکند. گویی در این مسیر سالها رفت و آمدی نشده و ما تنها رهگذران آن هستیم. اما انگار در این شرایط سخت انسان به خدا نزدیک تر می شود. این را از ذکرهای زیرلب و چهره همسفران می شود فهمید.
نگرانی کم کم در چهره تک تک سرنشینان سایه میافکند؛ بهخصوص که آنان از شهر دیگری آمدهاند و تاکنون هیچوقت با اینگونه جادهها روبه رو نشدهاند، هرچند درجمع یکی هست که با این راه آشنایی دارد و میخواهد با صحبت کردن کمی از نگرانی و ترس سرنشینان کم کند اما گاهی در پرتگاههای خطرناک سکوت حاکم بر ماشین به این سادگیها نمیشکند.
به گفته اهالی، هرازگاهی در این جاده خطرناک، حوادث غم بار و سوانح مرگبار و سقوط از پرتگاه به ویژه هنگام بارش برف و باران و ریزش کوه و جاده بسیار در این مسیر اتفاق می افتد . اگرچه در میانه راه یک ایستگاه راهداری به منظور بازسازی و راه گشایی، هنگام ریزش کوه در جاده راه اندازی شده، اما با توجه به کمبود امکانات و خرابی بیش از حد جاده، چندان مشکل گشا نیست در حدی که با هر بار بارندگی در فصل پاییز و زمستان جاده مسدود میشود و عملا ارتباط زمینی این مناطق با هزار و ۲۰۰ خانوار پراکنده روستایی و عشایری این منطقه برای چند روز قطع خواهد شد به طوریکه تنها از طریق بالگرد میتوان به این مناطق دسترسی پیدا کرد.
این کمبود امکانات تنها در مسیر نیست و طبق اطلاعاتی که پیش از سفر بدست آورده شده منطقه امامزاده احمدفدالله در دل رشتهکوه زاگرس از محرومترین مناطق روستائی به حساب میآید، نبود آب لوله کشی، برق، تلفن و تلویزیون، نبود کلاسهای درس و درمانگاه و خانه بهداشت اینجا را یکی از محرومترین مناطق ایران کرده است.
کاروان بعد از طی مسیر و شیب های تمام نشدنی امامزاده احمد فداله علیه السلام به چشم میخورد هرچه به سمت امامزاده پیش می روی عمق فقر و محرومیت بیشتر اشکار میشود. بعد از ده ساعت طی مسیر سخت و سنگلاخی کم کم زوایایی از زندگی این مردمان ساده و قانع هویدا می شود که دل هر آدمی را به درد می آورد.
پای شنیدن آرزو و درد و دل مردم این دیار که مینشینی متوجه تفاوت جنس آرزو هایشان با دیگر مردم این سرزمین میشوی ، جنس ارزو هایشان هیچ وقت داشتن سقف محکم یا داشتن امکانات رفاهی نیست ، با همه کمبودها، همه به استقبال آمدهاند مردم احمد فداله با لباسهای محلی کردی با تمام سادگی و بی الایشی همه ارزو هایشان را پشت کوه های سر به فلک کشیده و جادههای صعب العبور چال کردهاند، بیشتر مردم این منطقه جزء سادات به حساب میآیند و این را میتوان از شال سبز روی شانهیشان فهمید و البته ارداتی که تک تکشان به ائمه دارند.
مردم منطقه برای استقبال به امام زاده احمد فدلل۱۲۰؛ عددی که روی تابلوی ابتدای جاده برای رسیدن به روستای احمدفداله حک شده و بیانگر فاصله شهر دزفول تا این روستا است، اما این تنها یک عدد است و رسیدن به این روستا ماجراها ؛۱۲۰ کیلومتری که گذر از آن بیش از ۱۰ ساعت به طول خواهد انجامید.
از جاده اصلی سالند که میگذریم در ابتدای راه ماشین آلات راهسازی امیدوارمان میکند که صحبتهای اهالی از بازسازی مسیر صحت دارد و احتمالا زودتر و راحتتر از آنچه فکر میکردیم به مقصد میرسیم، اما این خوشحالی زیاد طول نمیکشد، چند کیلومتری که بر روی آسفالت نیمه کاره جاده پیش رفتیم، کمی آن طرف تر یعنی نزدیک کوهپایه سالند و در بدترین بخش راه، همان آسفالت تبدیل به جاده سنگلاخی میشود و خیلی زود، امیدمان ناامید می شود.
بعد از طی چند کیلومتر، ادامه راه تنها با ماشین های کمکدار امکان پذیر است. درههای عمیق، پرتگاه های ترسناک، پیچ های خطرناک و شیب های بسیار تند، دل هر رهگذری را خالی میکند. گویی در این مسیر سالها رفت و آمدی نشده و ما تنها رهگذران آن هستیم. اما انگار در این شرایط سخت انسان به خدا نزدیک تر می شود. این را از ذکرهای زیرلب و چهره همسفران می شود فهمید.
نگرانی کم کم در چهره تک تک سرنشینان سایه میافکند؛ بهخصوص که آنان از شهر دیگری آمدهاند و تاکنون هیچوقت با اینگونه جادهها روبه رو نشدهاند، هرچند درجمع یکی هست که با این راه آشنایی دارد و میخواهد با صحبت کردن کمی از نگرانی و ترس سرنشینان کم کند اما گاهی در پرتگاههای خطرناک سکوت حاکم بر ماشین به این سادگیها نمیشکند.
به گفته اهالی، هرازگاهی در این جاده خطرناک، حوادث غم بار و سوانح مرگبار و سقوط از پرتگاه به ویژه هنگام بارش برف و باران و ریزش کوه و جاده بسیار در این مسیر اتفاق می افتد . اگرچه در میانه راه یک ایستگاه راهداری به منظور بازسازی و راه گشایی، هنگام ریزش کوه در جاده راه اندازی شده، اما با توجه به کمبود امکانات و خرابی بیش از حد جاده، چندان مشکل گشا نیست در حدی که با هر بار بارندگی در فصل پاییز و زمستان جاده مسدود میشود و عملا ارتباط زمینی این مناطق با هزار و ۲۰۰ خانوار پراکنده روستایی و عشایری این منطقه برای چند روز قطع خواهد شد به طوریکه تنها از طریق بالگرد میتوان به این مناطق دسترسی پیدا کرد.
این کمبود امکانات تنها در مسیر نیست و طبق اطلاعاتی که پیش از سفر بدست آورده شده منطقه امامزاده احمدفدالله در دل رشتهکوه زاگرس از محرومترین مناطق روستائی به حساب میآید، نبود آب لوله کشی، برق، تلفن و تلویزیون، نبود کلاسهای درس و درمانگاه و خانه بهداشت اینجا را یکی از محرومترین مناطق ایران کرده است.
کاروان بعد از طی مسیر و شیب های تمام نشدنی امامزاده احمد فداله علیه السلام به چشم میخورد هرچه به سمت امامزاده پیش می روی عمق فقر و محرومیت بیشتر اشکار میشود. بعد از ده ساعت طی مسیر سخت و سنگلاخی کم کم زوایایی از زندگی این مردمان ساده و قانع هویدا می شود که دل هر آدمی را به درد می آورد.
پای شنیدن آرزو و درد و دل مردم این دیار که مینشینی متوجه تفاوت جنس آرزو هایشان با دیگر مردم این سرزمین میشوی ، جنس ارزو هایشان هیچ وقت داشتن سقف محکم یا داشتن امکانات رفاهی نیست ، با همه کمبودها، همه به استقبال آمدهاند مردم احمد فداله با لباسهای محلی کردی با تمام سادگی و بی الایشی همه ارزو هایشان را پشت کوه های سر به فلک کشیده و جادههای صعب العبور چال کردهاند، بیشتر مردم این منطقه جزء سادات به حساب میآیند و این را میتوان از شال سبز روی شانهیشان فهمید و البته ارداتی که تک تکشان به ائمه دارند.
مردم منطقه برای استقبال به امام زاده احمد فداله رفتهاند قرار بر این است که کاروان آنجا به جمعشان بپیوندد، از طرفی هم سرنشینان خودرو کمکم برای ورود به میان مردم آماده میشوند؛
آری؛ خورشید دوباره در میانه زاگرس طلوع کرده و خدام بارگاه منور رضوی در ایام ولادت حضرت شمس الشموس همچون ارباب خود ساکنان محرومترین مناطق ایران را فراموش نکردهاند و میهمان اهالی روستای احمدفدالله شدند. پرچم متبرک حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) از قاب چوبیاش بیرون میآید و بر دست خادمان به میان اهالی روستا میرود.ه رفتهاند قرار بر این است که کاروان آنجا به جمعشان بپیوندد، از طرفی هم سرنشینان خودرو کمکم برای ورود به میان مردم آماده میشوند؛
آری؛ خورشید دوباره در میانه زاگرس طلوع کرده و خدام بارگاه منور رضوی در ایام ولادت حضرت شمس الشموس همچون ارباب خود ساکنان محرومترین مناطق ایران را فراموش نکردهاند و میهمان اهالی روستای احمدفدالله شدند. پرچم متبرک حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) از قاب چوبیاش بیرون میآید و بر دست خادمان به میان اهالی روستا میرود.