آرامش محرومان زیر سایه خورشید

حضور کاروان زیر سایه خورشید در روستایی با ۱۵ خانوار
آرامش محرومان زیر سایه خورشید
گاه درگیری‌های زندگی شهری آن‌قدر آدمی را غرق خود می‌کند که ممکن است بسیاری از محرومیت‌ها را فراموش کند، یا حتی آن‌قدر رفاه در شهرها وجود داشته باشد که ساکنان آن، این رفاه را در همه‌جا به همین شکل بدانند و تصوری از کمبود و محرومیت نداشته باشند.
بیایید کمی ذهنمان را از زندگی شهری دور کنیم و به مناطقی ببریم که محرومیت گروه‌های جهادی را هم به آنجا دعوت کرده. محرومیتی که گاه خواسته مردم یک‌راه آسفالته مناسب برای دسترسی به شهر می‌شود و یا داشتن آب، برق یا گاز. خواسته‌ای که در شهرهای بزرگ از حقوق مسلم هر شهروندی است.
گاه این محرومیت به‌قدری زیاد می‌شود که همه ساکنان آن روستا را به شهرهای بزرگ و کوچک کوچ می‌دهد تا جایی که تنها ۱۵ خانوار آن‌هم افرادی که توانایی کوچ ندارد را نگه می‌دارد.
با سفیرانی از مُلک مَلِک پاسبان رضوی راهی روستای «راحت لو» در شهرستان زرندیه استان مرکزی می‌شویم. مسیر طولانی و صعب‌العبوری دارد. در هوای گرم تابستان، راه طولانی‌تر هم به نظر می‌آید. بی‌آبی آنجا را از دور به روستایی متروکه شبیه ساخته، گردوخاک ناشی از عبور خودروها رسیدنمان را به روستاییان خبر می‌دهد.
مردم به استقبال می‌آیند، دویدن است که کودکان را زودتر به ما می‌رساند. بعدازآن بزرگ‌ترها با سلام‌وصلوات و اسپند دود کرده به کودکان اضافه می‌شوند. چشمانشان از حضورمان لبریز از اشتیاق است. البته همه می‌دانیم دلیل این اشتیاق ما نیستیم؛ هدیه‌ای است که حامل آن هستیم. هدیه‌ای به رنگ سبز که جوانه امید را در دل مردم رویانده است.
سفیران امام مهربانی با همراهی مردم کوچه‌ها را یک‌به‌یک طی می‌کنند تا همه از این فیض بهره‌مند شوند. ذوق بچه‌ها از این حضور دیدنی است، وقتی پیش می‌آیند تا هدیه امام رئوف را ببوسند خادم حامل پرچم خم می‌شود، دستی به سر کودکان می‌کشد و به گردنشان حرز امام را آویزان می‌کند و آرام در گوششان می‌گوید: آرزویت را از امام بخواه. یکی از آن‌ها بار دیگر روی پرچم دست می‌کشد، چشمش را می‌بندد چون فکر می‌کند به نظر خودش دعایش را بهتر می‌تواند به پرواز درآورد و به گوش امام برساند و می‌گوید: «یا امام رضا(ع) می خوام دکتر به شم».
دیگر کودکان که متوجه می‌شوند دوستشان دعایش را در لحظه بوسیدن پرچم از امام درخواست کرده، پیش می‌آیند تا خواسته‌شان را به همان شکل به حضرت بگویند. یکی‌شان می‌گوید: «من دلم می خوام آدم خوبی باشم»، دیگری می‌گوید: «من دلم می مواد ازاینجا بروم چون آب نداریم بخوریم». یکی دیگر هم می‌گوید: «امام رضا کمک کن مامانم دیگه مریض نشه…» .
کودکان که آرزوهایشان را به زبان می‌آورند، نوبت به بزرگ‌ترها می‌رسد. بزرگ‌ترهایی که دعاهایشان هم بزرگ‌تر است، از جنس رفع مشکل همه مردم و روستایشان.
بانویی گلابدان به دست درحالی‌که دخترش گوشه چادر مادر را محکم در دست دارد، می‌گوید: در روستایی محروم هستیم و نمی‌توانیم به پابوس حضرت برویم، اما وقتی صلوات خاصه را گوش می‌دهیم احساس می‌کنیم حضرت به ما توجه دارند.
همسایه‌اش زودتر از دیگران به‌پیش می‌آید و درحالی‌که پرچم را می‌بوسد و خود را متبرک به آن می‌کند، می‌گوید: سلام ما را به امام برسانید.
مردی که به علت کهولت سن نمی‌تواند خود را به خادمان برساند اما از فاصله دور با دیدن پرچم اشک شوق چشمان و گونه‌هایش را خیس کرده، توجه خادمان را به خود جلب می‌کند. خادمان با پرچم به سمتش می‌روند و وقتی به او می‌رسند با گریه فراوان می‌گوید «اشک‌هایم مزاحم دیدن پرچم بود و نمی‌توانستم به‌خوبی پرچم آقا را ببینم و درد دل کنم». سال‌هاست آرزوی زیارت حرم امام را دارم اما ناتوانی مالی اجازه سفر به کیلومترها آن‌طرف تر را به من نداده و حالا که امام، سفیرانش را نزد ما فرستاده‌اند این غم چندین ساله بر روی دلمان را کاستند.
چندنفری از بینشان به نشانه ادب دست‌به‌سینه می‌گذارند و می‌گویند: از حضرت رضا(ع) متشکریم که توفیق میزبانی خادمانش را به ما عنایت کرد و امیدواریم میزبانان خوبی بوده باشیم، انشا الله روزی بتوانیم زائر گنبد و بارگاه طلایی‌اش شویم.
کاروان‌های زیر سایه خورشید به همت موسسه جوانان آستان قدس رضوی هرسال هم‌زمان با دهه کرامت به اقصی نقاط کشور و دنیا سفر می‌کنند تا مروج فرهنگ رضوی بوده و شرایط زیارت از راه دور را برای افرادی که امکان زیارت حضرت رضا(ع) ندارند را فراهم آورند. این کاروان‌ها با حضور در مناطق و روستاهای محروم، مشکلات این مناطق را به گوش مسئولان و خیران می‌رسانند تا پرچم سبز رضوی صدای محرومان باشد.
انتهای پیام/

بارگذاری نوشته های مرتبط بیشتر
نظرات بسته شده است.